روانشناسی: بی اعتماد بنفسم، چیکار کنم؟
ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 17 ساله )
با سلام
من پسری ۱۷ ساله دوم دبیرستان هستم.چنتا سوال ازتون داشتم
من خیلی وقته خیلی بی اعتماد به نفس شدم نسبت یه همه چی حتی درس خوندن با خودم میگم
آخه من چطور میتونم نمره خوب بگیرم با این اون درسو بلد هستم اینقدر به خودم تلقین میکنم آخرش هم
درسو خراب میکنم یا یکی دیگه وقتی با دوستام صحبت میکنم یکی بحث خارج رفتن کرد گفت بریم خارج خوبه بعد یِکم فکر کردم یجور استرس گرفتم گفتم من نمیتونم هیچ وقت برم سفر خارج یا اونجا زندگی کنم با اینکه۴سال هم کلاس زبان رفتم
با هم میترسم تو نحوه ی درس خوندن هم یکم مشکل دارم مثلا وقتی دارم درس میخونم بعد از یک دقیقه همین طور که دارم
درس میخونم حواسم پرت میشه و فکرم به چیز های دیگه مشغول میشه ممنون میشم کمکم کنید
مشاور (خانم فیض آبادی)
با سلام، سپاس از طرح سوالتان، امیدوارم پاسخ فعلی بتواند کمک کند تا از جایی که هستید، یک قدم به سمت حال خوب، حرکت کنید.
درون همه ما یک خودِ آرمانی و یک خود واقعی، نفس می کشد. خود واقعی، تصویری ست از آنچه واقعا هستیم. ما برای حفظ خودِ آرمانی مان (آنچه دلمان می خواهد باشیم)، سعی می کنیم تصویر خوبی از خودمان به جای بگذاریم و درجه یک به نظر برسیم تا به آن، خدشه ای وارد نشود. اگر فاصله بین خود واقعی و خود آرمانی زیاد شود، این فاصله با اضطراب، پُر می شود. «مقایسه» می تواند این اضطراب را دامن بزند. اینکه من از دیگران، جا مانده ام، بقیه از من چند پله جلوترند و... می توانند نردبان اعتماد به نفس و حتا عزت نفس (احساس ارزشمندی) شما را سست کنند. پس لازم است بین آنچه هستیم و آنچه میخواهیم باشم، تعادل ایجاد کنیم. اگر مشغول مقایسه های افراطی و غیرواقع بینانه شویم، اضطراب هم به سراغمان می آید. شما می توانید عملکرد خودتان را با گذشته خودتان (و نه آینده) مقایسه کنید. آن هم بر اساس میزان توانایی، تلاش و زمانی که صرف پیشرفت کاری کرده اید. در صورتی که اگر خودتان را با دیگران مقایسه کنید، ممکن است هیجانات منفی در شما جریان پیدا کنند. خطاهای شناختی مثل بایدها، تفکر همه یا هیچ، شخصی سازی مسائل به علاوه کمالگرایی، همگی در صورت افراطی بودن، بلای جان افراد می شوند. اینکه با خودتان بگویید «من همیشه باید، بهترین باشم و اگر اشتباه کنم دیگران فکر می کنند که من عرضه هیچ کاری را ندارم» و....می تواند عزت نفستان را پایین بیاورد. لازم است از خودتان بپرسید چه اتفاقی درون من می افتد که باعث این تلقین های منفی می شود؟ به خاطر ترس از خراب شدن تصویر خود آرمانیِ من است؟ یا به دلیل مقایسه؟ اگر کاری را به شکل ایده آل انجام ندهم، چه هیجانی در من فعال می شود؟ فکر می کنم بی ارزشم چون موفق نشدم؟ یا دلیل دیگری وجود دارد که از آن بیخبرم؟ روبرو شدن با علت این استرس ها و ناامیدی ها، شما را برای پیدا کردن راه حل ها کمک می کند. در رابطه با موضوع تحصیل یا زندگی در خارج از کشور... آیا این موضوع، واقعا هدف و اولویت شخصی خود شماست یا اولویت زندگی دوستانتان است که سایه اش را روی تصمیمات شما انداخته است؟
نتیجه مخرب اضطراب، این گونه است که پردازش بهنجار فکر را مختل و تمرکز را درگیر خودش می کند. اگر استرس های شما در طولانی مدت ادامه داشته اند و از طرفی اضطراب شما مزمن شده باشد، بهبودی آن خود به خودی اتفاق نمی افتد زیرا شما در یک حلقه معیوب افتاده اید. فکر می کنید خوب عمل نمی کنید و این فکر، شما را مضطرب می کند. بعد رفتارتان هم در همین جهت، یعنی خراب کردن نتیجه، شکل می گیرد و دوباره به خاطر نتیجه، مضطرب می شوید. برای شکستن این سیکل مخرب بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید.
یادآوری مهم: این پرسش و پاسخ، جایگزین خدمات تخصصی روانشناختی نخواهد شد و در صورتی که مشکل فعلیتان باعث اختلال در زمینه های اجتماعی، تحصیلی و شغلی شما شده است، توصیه میکنم حتما به یک روانشناس مجرب، مراجعه بفرمایید.
بیشتر بخوانید:
چگونه اعتماد به نفس خود را تقویت کنیم
درون همه ما یک خودِ آرمانی و یک خود واقعی، نفس می کشد. خود واقعی، تصویری ست از آنچه واقعا هستیم. ما برای حفظ خودِ آرمانی مان (آنچه دلمان می خواهد باشیم)، سعی می کنیم تصویر خوبی از خودمان به جای بگذاریم و درجه یک به نظر برسیم تا به آن، خدشه ای وارد نشود. اگر فاصله بین خود واقعی و خود آرمانی زیاد شود، این فاصله با اضطراب، پُر می شود. «مقایسه» می تواند این اضطراب را دامن بزند. اینکه من از دیگران، جا مانده ام، بقیه از من چند پله جلوترند و... می توانند نردبان اعتماد به نفس و حتا عزت نفس (احساس ارزشمندی) شما را سست کنند. پس لازم است بین آنچه هستیم و آنچه میخواهیم باشم، تعادل ایجاد کنیم. اگر مشغول مقایسه های افراطی و غیرواقع بینانه شویم، اضطراب هم به سراغمان می آید. شما می توانید عملکرد خودتان را با گذشته خودتان (و نه آینده) مقایسه کنید. آن هم بر اساس میزان توانایی، تلاش و زمانی که صرف پیشرفت کاری کرده اید. در صورتی که اگر خودتان را با دیگران مقایسه کنید، ممکن است هیجانات منفی در شما جریان پیدا کنند. خطاهای شناختی مثل بایدها، تفکر همه یا هیچ، شخصی سازی مسائل به علاوه کمالگرایی، همگی در صورت افراطی بودن، بلای جان افراد می شوند. اینکه با خودتان بگویید «من همیشه باید، بهترین باشم و اگر اشتباه کنم دیگران فکر می کنند که من عرضه هیچ کاری را ندارم» و....می تواند عزت نفستان را پایین بیاورد. لازم است از خودتان بپرسید چه اتفاقی درون من می افتد که باعث این تلقین های منفی می شود؟ به خاطر ترس از خراب شدن تصویر خود آرمانیِ من است؟ یا به دلیل مقایسه؟ اگر کاری را به شکل ایده آل انجام ندهم، چه هیجانی در من فعال می شود؟ فکر می کنم بی ارزشم چون موفق نشدم؟ یا دلیل دیگری وجود دارد که از آن بیخبرم؟ روبرو شدن با علت این استرس ها و ناامیدی ها، شما را برای پیدا کردن راه حل ها کمک می کند. در رابطه با موضوع تحصیل یا زندگی در خارج از کشور... آیا این موضوع، واقعا هدف و اولویت شخصی خود شماست یا اولویت زندگی دوستانتان است که سایه اش را روی تصمیمات شما انداخته است؟
نتیجه مخرب اضطراب، این گونه است که پردازش بهنجار فکر را مختل و تمرکز را درگیر خودش می کند. اگر استرس های شما در طولانی مدت ادامه داشته اند و از طرفی اضطراب شما مزمن شده باشد، بهبودی آن خود به خودی اتفاق نمی افتد زیرا شما در یک حلقه معیوب افتاده اید. فکر می کنید خوب عمل نمی کنید و این فکر، شما را مضطرب می کند. بعد رفتارتان هم در همین جهت، یعنی خراب کردن نتیجه، شکل می گیرد و دوباره به خاطر نتیجه، مضطرب می شوید. برای شکستن این سیکل مخرب بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید.
یادآوری مهم: این پرسش و پاسخ، جایگزین خدمات تخصصی روانشناختی نخواهد شد و در صورتی که مشکل فعلیتان باعث اختلال در زمینه های اجتماعی، تحصیلی و شغلی شما شده است، توصیه میکنم حتما به یک روانشناس مجرب، مراجعه بفرمایید.
بیشتر بخوانید:
چگونه اعتماد به نفس خود را تقویت کنیم
مشاوره مرتبط
تازه های مشاوره
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}